سلام ای امید زندگانی ام، ای کسی که که هر نفس ات نوای پایداری جسم بی جان من
و صدای قلبت شیرین ترین ترانه ی جاودانگی ام .
تمام این روز ها و شب ها را به امید تو سر می کنم.
تویی که برای رسیدن به وجودت از همه چیزام گذشتم، تا به همه چیز برسم !
تویی که برای لمس دستان نحیفت از گناهش گذشتم.
تویی که به امید گرمای آغوشت، گرمای دوزخ را برای خود خریدم.
خوب می دانم که نمی توانم تمام محبت ام را به تو در این واژه های ناتوان بگنجانم،
اما شاید بتوان گوشه ای از آن دریای بیکران را به نمایش گذاشت.
یک ساحل از دریای مواج و طوفانی دل ام.
ساحلی که آرامش اش را از عمق چشمان تو به امانت گرفته است.
با من بمان، با من که محتاج تو ام.
بودنمان را به دست تقدیر مسپار، بگذار تا ما تقدیر را مشخص کنیم.
تمام این ها را نوشتم برای یک جمله.
جمله ای که همیشه با گفتنش لرزشی مهیب تمام وجودم را فرا می گیرد،
و نگاهم از شرم دیدگان تو می گریزد.
دوستت دارم ای تمام هستی ام
درباره خودم
... وقتی سلام می کنی تمام پاسخ ها در تموج نگاهت طوفانی می شوند با روحی آرام اما من در پاسخ سلامت فقط آب می شوم لوگوی وبلاگ
منوی اصلی
صفحه نخست
پست الکترونیک
صفحه ی مشخصات
خانگی سازی
ذخیره کردن صفحه
اضافه به علاقه مندیها
نوشته های پیشین
سراشیب شعر
حرف حساب زیرنویس آموزشی یک لحظه تا تو کوتاه اما خواندنی رهگذر مناسبت ها شهریور 1387 آبان 1387 دی 1387 خرداد 1388 اسفند 1387 بهمن 1387 لینک دوستان
پرسه زن بیتوته های خیال تبادل لینک وافزایش بازدید اسلحه پر وقایع غش نکنی حرفهای نگفته... شمیم عشق پرسمان قرآنی تنها فقط نگاه تو ، مجنون کند مرا گروه ادبیات فارسی عشق از حسین(ع)تا مهدی(عج) شعرهای شاعران جوان چون میروی بی من مرو... آمار وبلاگ
بازدید امروز :26
بازدید دیروز :0 مجموع بازدیدها : 40568 خبر نامه
جستجو در وبلاگ
|