دیدی غزلی سرود؟
عاشق شده بود.
انگار خودش نبود
عاشق شده بود.
افتادوشکست زیر باران پوسید
آدم که نکشته بود
عاشق شده بود
چهل صبح بی تو آغاز شد وچهل غروب بی تو به پایان رسید.
چهل روز وشاید برای ما که به انتظار تو نشسته بودیم چهل سال سخت گذشت و شاید تلخ...
هنوز نمیتوان نبودنت را دردل جای داد و بااین تفکر زیست که میلاد دیگر با ما نیست.
چهل روز است که تو به معبود رسیده ای شاید دوستانت هنوز در این اندیشه اند که چه زیبا پر گشودی!
شاید حال که تو مارا به حال خود رها کرده ای به یاد بیاوریم که ما چه کرده ایم.
حالا ما از این دوردستها پروازت رابا حسرت می نگریم
وخوشا به حال کسانی که وقتی دیدند چگونه ای آموختند چگونه باشند
درباره خودم
... وقتی سلام می کنی تمام پاسخ ها در تموج نگاهت طوفانی می شوند با روحی آرام اما من در پاسخ سلامت فقط آب می شوم لوگوی وبلاگ
منوی اصلی
صفحه نخست
پست الکترونیک
صفحه ی مشخصات
خانگی سازی
ذخیره کردن صفحه
اضافه به علاقه مندیها
نوشته های پیشین
سراشیب شعر
حرف حساب زیرنویس آموزشی یک لحظه تا تو کوتاه اما خواندنی رهگذر مناسبت ها شهریور 1387 آبان 1387 دی 1387 خرداد 1388 اسفند 1387 بهمن 1387 لینک دوستان
پرسه زن بیتوته های خیال تبادل لینک وافزایش بازدید اسلحه پر وقایع غش نکنی حرفهای نگفته... شمیم عشق پرسمان قرآنی تنها فقط نگاه تو ، مجنون کند مرا گروه ادبیات فارسی عشق از حسین(ع)تا مهدی(عج) شعرهای شاعران جوان چون میروی بی من مرو... آمار وبلاگ
بازدید امروز :37
بازدید دیروز :3 مجموع بازدیدها : 40520 خبر نامه
جستجو در وبلاگ
|